طنزستون

طنزستون،وبلاگی برای طنز خوانان.شهر طنزها، صندوق مطالب طنز

طنزستون

طنزستون،وبلاگی برای طنز خوانان.شهر طنزها، صندوق مطالب طنز

نمایشنامه ی طنز معلم و شاگرد


معلم:شش صورت فعل (زد)را بگو:

شاگرد:زدم.زدی.دعوا شد!

معلم:الفبای فارسی رو بگو ببینم

شاگرد:الف-ب-پ-ت-ث-چهار-پنج-شیش

معلم:الفبای انگلیسی رو بگو.

شاگرد:ای-بی-سی-چهل-پنجاه-شصت

معلم:الفبای یونانی رو بگو ببینم!

شاگرد:بنا-سه تا-چهارتا-پنج تا

معلم:نخواستم بابا.یه شعر بگو

شاگرد:نابرده رنج گنج پنج شیش هفت

معلم:فرق بین برق آسمان و برق منزل چیست؟

شاگرد:آقا اجازه!برق آسمان مجانی است ولی برق منزل پولی است.

معلم:اگه حمید 5تا مداد داشته باشه و 3تاشو به رضا بدهد،چند تا مداد برایش باقی می ماند؟؟

شاگرد:آقا ما حمید رو نمی شناسیم و کاری به کارش نداریم.

معلم:دوتا حیوون دوزیست نام ببر.

شاگرد:قورباغه و برادرش.

معلم:بگو ببینم!سیب زمینی از کجا پیدا شد؟؟

شاگرد:از زمانی که اولین سیب به زمین افتاد

معلم:اگر تو دوهزار تومن داشته باشی و برادرت 50 تومن آن را بردارد،چقدر پول برایت باقی می ماند؟

شاگرد:300تومن

معلم با عصبانیت:300تومن؟؟

شاگرد:چون آنقدر گریه می کنم تاپدرم 150 تومن دیگرهم به من بدهد.

امعلم:گر مادرت به تو بگوید نصف پرتقال را می خواهی یا هشت شانزدهم،تو کدام را انتخاب می کنی؟؟
دانش آموز:نصف پرتقال را

معلّم:مگر نمی دانی نصف پرتقال همان هشت شانزدهم پرتقال یکی است؟؟

دانش آموز:چرا آقا!می دانیم،ولی پرتقالی که شانزده تکه شده باشد دیگر قابل خوردن نیست..

معلم:5تا حیوان درنده را نام ببر.

شاگرد:3تاشیر و دوتا ببر

معلم:چرا روی رودخانه ها پل می زنند؟؟

شاگرد:برای اینکه ماهی ها به زیرش بروند و خیس نشوند.

معلم:فیل ها کجا پیدا می شوند؟

شاگرد:اجازه آقا!فیل ها انقدر بزرگ هستند که گم نمی شوند!

معلم:چرا بهترین دوست ما کتاب است؟؟

شاگرد:چون هربلایی سرش بیاوریم صدایش در نمی آید.

معلم:تو درست را خوانده ای؟

شاگرد:بله

معلم:آیا می دانستی امرور امتحان داری؟

شاگرد:بله

معلم:آیا می دانی انقدر جواب هایت عجیب و غریب بود که امتحانت تبدیل به نمایشنامه شده و در اینترنت لو رفته است؟

شاگرد:خیر

معلم:آیا می دانستی که نمره ات به 0 رسیده است؟

شاگرد:خیر

معلم:پس همین الان این را بدان.

شاگرد:خیر

معلم:برو بشین.

شاگرد:خیر

معلم:پس من می نشینم

شاگرد:خیر

معلم:الو.سلام

شاگرد:خدا نگهدار

معلم:خداحافظ

شاگرد:سلام

معلم:تو نمی خواهی بشینی؟

شاگرد:خیر

معلم:شب بخیر

شاگرد:صبح بخیر

خدا حافظ

و هردو خوشبختانه از کلاس خارج شدند.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد